خشت طلایت را نمیخواهم!
مدتی بعد از اینکه کاروبارمان رونق گرفت، من و حسن از هم جدا شدیم؛ یک دکان دیگر گرفتیم، جنب پل آهنی چالوس که هنوز هم هست؛ آن را حسن برداشت و من دکان قبلی را. حسن در چالوس ماند و بعدها زنوبچهاش را هم برد همانجا؛ دخترش به یک اصفهانی شوهر کرد که او هم یک دکان داشت؛ پسرش هم