با سرنیزه نمیشود
حوالی سال ۱۳۵۰، وقتی که رئیس اتاق اصناف بودم، به واسطهی خشکسالی دام کم شده بود و طبعا گوشت هم کمیاب. دولت سهمیهی کشتار تعیین کرده بود، از قرار روزی سی گوسفند، ده گاو. این تعداد ناچیزی بود و پیش از اینکه قصاب بکُشد تمام میشد؛ از طرفی هم چون مردم و رستورانهای سرراهی پی گوشت بودند، قصابها قاچاقی میکشتند.